غرور
اندک غرور و آبرویی که داشتیم هم با این مسائل اخیر از بین رفت.. دیشب با صدای F35 هایی که از بالا سر ما رد میشدن برن حدود 60 کیلومتر اون طرف تر رو بمبارون کنن و برگردن بیدار شدم.. همه ما صداشون رو میشنویم ولی هیچ کسی کاری نمیتونه بکنه.. وزیر امور خارجه ما که میره اروپا بهش میگن که اسرائیل سرت منت گذاشته که هواپیمات که از ایران بلند میشده رو نزده..! جوونی ما که تو این کشور بخشیش نابود شد بماند.. از این به بعدش احتمالا وضع بدتر هم میشه.. کمی بودجه اگه بود که باهاش چیزی ساخته میشد، حالا باید سال ها برای از نو ساختن چیز هایی که تو این چند روز تخریب شد صرف بشه.. چیز هایی که نه به درد ما خورد نه به درد اون هایی که این ها رو خواسته و ساخته بودن.. سالانه میلیارد ها دلار بودجه که صرف این نهاد و دیگری شد نتیجه اش فقط این بوده که اونا هر جا رو خواستن بزنن و برن..! عملا ما هیچ چیزی نداشتیم.. نه آزادی نه پول نه رفاه و نه حتی امنیت.. مهم نیست چند تا جوون با موهای ژل زده بیارن تو تلویزیون به عنوان سخنگو، و اخم کنه و تهدید که فلان کردیم و میکنیم.. اونا فقط خنده دارن.. ما ریدیم.. همه مون.. فقط یه رونمایی از بمب اتم با کره شمالی شدن فاصله داریم..! بعد باید قید همه چیو بزنیم، هر چی داریم بریزیم تو یه کوله و پیاده از مرز بزنیم بریم بیرون.. هرچند که همین الانشم خیلی بدم نمیاد از این آپشن..