لاس با سیاس
یکشنبه و دوشنبه به شکل عجیبی نمیتونستم جلوی خودمو بگیرم که باهاش لاس نزنم..! باید یه کاری میکردم که بعدا حسرت شجاعت نداشتنمو نخورم.. همه تمرکزمو گذاشتم که خیلی ملو چیزی که میخوامو بهش بگم.. خیلی خودشو میزد به اون راه.. و یه جایی ام این آخر یه درخواستمو رد کرد.. اون موقع خیلی احساسات بهم مسلط بود و به سختی میتونستم تصمیم بگیرم.. بخاطر همین حس کردم اینجا باید متوقف بشم.. ولی بعدش حس کردم که باید push میکردم تا ببینم چی میشه.. ز. خیلی آدم خاص و عجیبیه.. خیلی زیاد.. و اینو از قبل از رفتارای دیگش ام فهمیده بودم.. به نظرم آدم با سیاست و نمیدونم اسم درستش چیه..؟ player خوبیه.. و خیلی دلم میخواست حداقل طوری بود که میتونستم ازش یاد بگیرم.. همون طور که این 2 روز ازش یاد گرفتم..! حالا من کمی نا امید و غمگینم.. اما بازم فرصت وجود داره.. امیدوارم این عقب کشیدنم به موقع بوده باشه.. یا حداقل کارو خراب نکرده باشه.. این چیزا همین طوریش پیچیدگی دارن.. وقتی با همچین مارمولکی باشه خیلی سخت ترم میشه..!