امروز صبح با مقدار خواب کم و اعصاب شخمی رفتم سر کلاس نشستم و اینا.. ریحانه اومد گف که بیا رویته رو یاد بگیریم و این داستانا.. خب بهش گفتم نه نمیرسم این ترم و تو برنامم نیست و این مختصر صحبتا.. گف ناراحتی..؟ گفتم نه.. ولی خب اعصابم زیاد جالب نبود.. پس مطمئن نیستم که چقدر خوب بوده برخوردم یا نه.. ولی میدونم اون چیز خوبیه..! فقط میدونم از دیدن اون مهسا حرومی خیلی اعصابم خورد میشه.. سیس و وایب شو اصلا هیچ وقت نتونستم تحمل کنم..! ولی باید سعی کنم با وجود این که این تو کلاسه خوش برخورد تر باشم :)

اعصاب خوردم هنوز ادامه داره پس الان میخوام گل بکشم..! :)